کد مطلب:36096 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:134
«و لكن او خدای یگانه است همچنانكه خویشتن را وصف فرموده است» آری خداوند، خود رابه یگانی وصف كرده چنانكه فرموده است: «الله لا اله الا هو الحی القیوم»[1]. «لا یضاد فی ملكه احد و لا یزول ابدا و لم یزل» احدی نمی تواند با او در ملك و سلطنش مخالفت كند و هرگز ملك و جلال او زائل نخواهد شد و هیچگاه نیستی نداشته و همواره بوده و خواهد بود. [صفحه 126] نفی مضاده و مخالفت با خدا به ظاهر درست نیست زیرا ظاهرا اشخاصی با خداوند، سر مخالفت دارند پس مقصود، عدم موفقیت مخالفان است، آنانكه با خداوند، مخالفت می ورزند مانند فرعون و امثال او با رسوائی و فضاحت از پای در آمدند، این فرعون بود كه خداوند بدن مرده و غرق شده ی او را از دریا به ساحل انداخت، تا همگان، عجز و ناتوانی او را ببینند. «فالیوم ننجیك ببدنك لتكون لمن خلفلك... آیه»[2] یعنی ما امروز بدن تو را از دریا نجات می دهیم تا آیه و نشانه ای برای آیندگان باشی. و جمله ی (لا یزول ابدا) ناظر به آتیه و جمله ی (و لم یزل) مربوط به گذشته است. «اول قبل الاشیاء بلا اولیه و آخر بعد الاشیاء بلا نهایه». مبدا موجودات است كه پیش از همه ی اشیاء بلا اولیه و آخر بعد الاشیاء بلا نهایه». مبدا موجودات است كه پیش از همه ی اشیاء بوده ولی بدون اولیت مصطلح، و آخر است بعد از همه ی اشیاء بدون نهایت و پایان. متبادر از اول آنست كه چیزی در سلسله ی وجود پیشگام و پیشقدم باشد و لازمه ی این معنی آنست كه همان چیزی كه اول است سابقه یعدم و نیستی داشته باشد كه در مقام وجود و تكوین پیش افتاده و این معنی در باب خداوند، صحیح نیست پس اولیت او به معنی خاصی است نه بدین معنی، و خلاصه مقصود از اول بودن خداوند، علت موجودات بودنو بازگشت مجموعه ی جهان هستی به اوست. چنانكه متبادر از آخریت چیزی، آنست در سلسله وجود موجودات، درنقطه ی آخر و پایان قرار داشته باشد و این منافاتی بافنا و نیستی آن ندارد زیرا آخرت است و بعد از همه ی آنها از بین رفته و از اینرو امام بزرگوار می فرماید: آخر است كه بعد از همه ی اشیاء می باشد لیكن نهایت هم ندارد و پایان و خاتمه ای از برای او نیست. «عظم انتثبت ربوبیته باحاطه قلب او بصر» بزرگ است از اینكه ربوبیت و خدائی او به احاطه ی قلب یا چشم، ثابت گردد. [صفحه 127] آری احاطه ی قلب یا چشم بر چیزی دلیل بر محسوس بودن آنشی، و مشاهد بودن آن، دلیل بر محدود بودن آن است و چون خداوند متعال نه مرئی و محسوس است و نه محدود و اندازه دار پس نمی توان خدائی او را با احاطه ی قلب یا چشم، اثبات نمود. تنها همین مطلب است كه می دانیم خدائی هست و جای تردید برای ما نیست ولی احاطه ی بر آن نه با آلات ظاهر و نه با قلب امكان پذیر نیست كه احاطه، تحت نظر گرفتن و استیلاء محیط بر محاط است و این جز با محدودیت، امكان پذیر نخواهد بود.
(و لكنه اله واحد كما وصف نفسه)
صفحه 126، 127.